2010-11-15
چه واژه غريبي
واژه اي به دست فراموشي سپرده شده و گاهي تعريف نشده
شايد دنياي انسان به قدري كوچك شده كه واژه مقدس آرمان تداعي هيچ چيزي براي اون نيست
شنيدي كه بزرگي هر كس به اندازه آرمانها و آرزوهاشه؟
شايد هم خودش رو كوچك تر ازاون مي بينه كه افقي براي خودش ترسيم نمي كنه
انسان بي آرمان، بي آرمانشهر ،بي افق هويتش رو از ياد برده و فراموش كرده براي چي و كي زنده است ، همرنگ جماعتي شده كه ميگن حال رو بچسب و توي لحظه زندگي كن
اين درسته كه ما در حاليم اما بدون نگاه به يه افق اصلا ميشه زندگي كرد يا فقط زنده بود ؟
انساني كه پشت درياها براي خودش شهري نداشته باشه ، هيچ تلاشي براي ساختن قايقي كه اون رو با خودش ببره نميكنه و به همونجايي كه هست قانع ميشه.
اما ميخوام از كسي براتون بگم كه آرمان دليل بودنش، نفس كشيدنش و رنگ و بوي همه كارهاشه و كل زندگيش خلاصه ميشه تو ساختن قايقش براي رسيدن به شهري كه در آن پنجره ها رو به تجلي باز است ، دست هر كودك ده ساله شهر شاخه معرفتي است، براي رسيدن به اين معرفت همه گير منتظر ننشسته تا بقيه كاري كنن همه جا به دنبال فكر و بصيرت و آگاهيه،نه فقط براي خودش در پي انتقالش به بقيه است ... هميشه در پي انجام وظيفه و مبارزه هر چند منتهي به شكست... نتيجه رو واگذار ميكنه به خدا و در اين راه از همه چيزش شرف و آبرو و مال و جونش ميگذره، وقتي همه فهميدن و اونا هم رفتن پي وظيفه و ثابت كردن آماده اومدن پدرن و از بي سرپرستي و بي سر و ساموني وبي عدالتي و بي خدايي خسته شدن پدر مياد و از بي مولايي خلاصشون ميكنه، از بند همه چيز رها ميشن و ... عروج
درسته دارم در مورد يه بسيجي حرف ميزنم
هموني كه
اهل كوفه نيست و هيچ سكوتي رو در برابر ظلم و ناجوامردي و ناهنجاري جايز ندونسته و اون رو كمك به غربت ولي خدا ميدونه ....
هر روزش رو با لبيك به نداي هل من ناصر حسين شروع ميكنه ، باور داره اين پيام رو كه
"اي آنكه در سال 61 هجري هنوز در ذخاير تقدير نهفته بوده اي و اكنون ، در اين دوران جاهليت ثاني و عصر توبه بشريت پاي به سياره زمين نهاده اي ، نوميد مشو كه تو را نيز عاشورايي است كربلايي كه تشنه خون توست انتظار مي كشد تا تو زنجير خاك از پاي اراده ات بگشايي و از خود دلبستگي هايت هجرت كني و فراتر از زمان و مكان خود را به قافله سال 61 هجري برساني و در ركاب امام عشق به شهادت رسي..........1 "
---------------------------------------------------------------
1-فتح خون .سيد شهيدان اهل قلم، شهيد مرتضي آويني
0 comments:
Post a Comment